روی خرابه بقیه، نمیتونی کاخ بسازی!

نمیدونم تا حالا تجربه ش رو داشتی که دلت واسه کسی سوخته باشه، خواسته باشی کمکش کرده باشی ولی درنهایت خودت ضربه خورده باشی؟ امیدوارم که تجربه ش نکرده باشی! و اونقدری باهوش باشی که تجربه ش هم نکنی! اما بدون هستن کسایی که این حس دلسوزی ضربه های زیادی بهشون زده و تا موقعی که ازش درس نگرفته باشن، این چرخه دائم تکرار میشه و همیشه ضربه های جدیدتر و محکم تر میخورن!

ما ادمها قدرت اختیار داریم که در مورد زندگی مون تصمیم بگیریم که به کجا برسیم، چه چیزهایی رو تجربه کنیم و به چه کسی تبدیل بشیم.

اگه به جمله بالا، باور نداشته باشی، احتمالا یه روز ممکنه با یه دختر/پسر روبرو بشی که مشکلاتی داره، مثلا افسرده است، دلت میسوزه و بهت احساس رابین هود بازی دست میده که من باید بهش کمک کنم! حالش رو خوب کنم، یه کاری کنم که دیگه افسرده نباشه! میخوام بهت بگم که تو کاره ای نیستی! اگه اون فرد بخواد تغییر کنه، تغییر میکنه. خدا هدایتش میکنه به مسیری که میخواد، شاید توی این مسیر تو یه دست از سمت خدا بشی اما هرگز نمیتونی جای خدا بشینی و بخوای زندگی اون فرد رو درست کنی و تغییر بدی!!

بیا بهت بگم اونیکه میخواد جای خدا بشینه و یه نفر رو تغییر بده، تهش چی میشه:

به تلخ ترین و بدترین شکل ممکن ضربه میخوره!

اگه یه نفر بخواد تغییر کنه، خودش تغییر میکنه! اما اگه نخواد تغییر کنه هیچ کسی هیچ کاری نمیتونه بکنه.

تصمیم میگیری یه نفر رو تغییر بدی، تلاش میکنی و حتی شاید به ظاهر شواهد نشون بدن که اون فرد تغییر کرده ولی نه! تغییری در کار نیست! صرفا یه نقاب هست! نقابی که خیلی زود هم میوفته.

اگه جایی ویرانه ای هست، دلت نسوزه! اون ویرانه به حق اونجاست! هیچ بی عدالتی صورت نگرفته. نخوای دل سوزی کنی و کاخ خودت رو، روی اون ویرانه بسازی!

این ویرانه ممکنه یه شرکت باشه که داره مسیر اشتباهی میره و توی میخوای اونجا نقش رابین هود رو بازی کنی و تغییرش بدی! مسیرش رو درست کنی! یا میتونه این ویرانه یه شراکت باشه! یه تیم رو دیدی که کارشون خوبه ولی درامد خوبی ندارن، میگی من میرم و نجات شون میدم کاری میکنم ماهانه صدها میلیون درامد داشته باشن! ولی بدون که تو اصلا این قدرت رو نداری.

این ویرانه ممکنه یه نفر باشه که افسرده است و تو میخوای نجاتش بدی! این ویرانه میتونه اون فردی باشه که بخاطر اینکه هیچ مهارت و تخصصی نداشته و نتونسته کار پیدا کنه، تو میخوای دلسوزی کنی و توی شرکتت، کسب و کارت بهش کار بدی! اینکارو نکن! هرگز اینکارو نکن! هرکسی اینکارو کرده ضربه های سختی خورده!

من میخوام بهت بگم که اون فرد مهمه، تصمیم اون فرد دیدگاه، عقاید اون فرد، جهان بینی اون فرد مهمه. اگه اون بخواد تغییر کنه، تغییر میکنه. تو هرچقدر بخوای تلاش کنی که جای اون تصمیم بگیری و اون رو تغییر بدی نمیتونی که نمیتونی که نمیتونی! بابا اون رو ول کن، بچسب به زندگی خودت و توی زمین خودت یه کاخ بساز!

راستی برای اینکه حرفهام رو بهتر درک کنی، به این مثالها فکر کن و در موردشون تحقیق کن:

همدلی و دلسوزی فرق میکنن، خیلی به کلمات دقت نکنین، به مفهومی که خواستم برسونم دقت کنین. شاید توی دایره لغات شما دلسوزی یه جور دیگه تعریف شده باشه، اما مفهومی که بالا توضیح دادم رو مرور کنین درنهایت متوجه میشین منظورم دقیقا چی بوده.

راستی بنظرم اگه تلاش میکنی روی ویرانه کسی کاخ بسازی، حتما داخل خودت ویرانه ای هست… 

 

سال ۷۵، رفسنجان بدنیا اومدم. هر روز دنبال رشد کردنم. دوست دارم نکات جدید یادبگیرم، خودم رو بهبود بدم و تلاش میکنم هر روز خودم رو بهتر بشناسم و درک کنم. توی زندگی چیزهایی کمی هست که واسم مهم باشه اما صداقت، رضایت و شادی درونی، رشد کردن و موثر بودن از مهم ترین ارزشهای زندگیم هست. من به نظم و قانونی که دنیا داره، به شعوری که کیهان داره و به خدای بزرگ باور و ایمان دارم. معتقدم که هر اتفاقی، دلیل و حکمتی داره و هر معلولی، علتی داره.
نوشته ایجاد شد 15

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

متنی که میخواهید برای جستجو وارد کرده و دکمه جستجو را فشار دهید. برای لغو دکمه ESC را فشار دهید.

بازگشت به بالا